پرچم اسپانیا (بورگوندی)
320,000 تومان
پرچم اسپانیا و بورگوندی
توضیحات:
صلیب بورگوندی همانند پرچم اسکاتلند برگفته از صلیب ضربدری آندریاس حواری مسیح و گویای نحوه شهادت ایشان است.
بورگوندی دوک نشین بسیار ثروتمندی بود که نیمی از آن در فرانسه قرار داشت و نیم دیگرش در امپراتوری مقدس روم. به طور سنتی دوک های بورگوندی توابع پادشاهان فرانسه بودند ولی در عمل چنان قدرتی داشتند که مستقل عمل میکردند و در مواردی چون جنگ های صد ساله بین انگلستان و فرانسه، علیه پادشاه خود وارد جنگ میشدند.
تا قرن 15 دوک نشین بورگوندی علاوه بر شرق فرانسه و مناطقی چون لورن و آلزاس، بر بخش هایی از غرب سوئیس امروزی و تقریبا تمامی اراضی سفلی (سرزمین های هموار) یعنی هلند، بلژیک و لوکزامبورگ را تخت کنترل خود داشت.
نهایتاً در 1477 با مرگ دوک بورگوندی تنها بازمانده او یعنی ماری از بورگوندی با ماکسیمیلیان اول دوک کبیر اتریش و امپراتور مقدس روم ازدواج کرد و بدین ترتیب بیشتر سرزمین های تحت کنترل بورگوندی به اتریش رسید.
سپس در سال 1506 با مرگ ملکه ایزابل همسر فردیناند پادشاه شرق اسپانیا(آراگون) و ژوانا دختر او، وی محبور شد بخش غربی اسپانیا یعنی کاستیل را به داماد خود فیلیپ اول دوک بورگوندی از خاندان آلمانی هابسبورگ بدهد.
با مرگ فردیناند در 1516، پسر فیلیپ اول یعنی شارل پنجم معروف به شارلکن به پادشاهی تمامی اسپانیا یعنی کاستیل و آراگون رسید و همزمان دوک نشین بورگوندی را نیز به ارث برد و بدین ترتیب بورگوندی از هابسبورگ های اتریش به هابسبورگ های اسپانیا رسید.
شارلکن سپس سه سال بعد در 1519 به مقام دوک کبیر اتریش و امپراتوری مقدس روم رسید و این یعنی ایشان بر پهنه وسیعی از اروپا، شامل آلمان، اسپانیا، هلند، بلژیک، اطراف میلان، تمام جنوب ایتالیا و بخش هایی از فرانسه حکومت میکردند.
البته به دلیل وسعت قلمرو، ایشان برادر کوچک تر خود یعنی فردیناند را برای حکومت اتریش و نمایندگی در آلمان گماشتند.
طی حکومت ایشان اسپانیایی ها موفق شدند که آزتک های درنده خو و خونریز را در مکزیک امروزی سرنگون سازند و چندی بعد امپراتوری اینکا نیز در پرو سقوط کرد و ثروت هنگفتی از طلای فراوان به سوی اسپانیا جاری شد. (جالب است که از اولین برخورد های ثبت شده انسان با تورم در اسپانیا قرن 16 به دلیل عرضه کنترل نشده طلا رخ داد)
از آنجایی که مکزیک و پرو، سرزمین های پر جمعیتی بودند، اسپانیایی ها همانند انگلستان و فرانسه نیازی نداشتند که جمعیت بومی خود را به آمریکا بفرستند بلکه با تلاش های دولت مرکزی و فرقه های مسیحی چون عیسویان سواد خواندن و نوشتن، زبان اسپانیایی، دین مسیحیت و سایر علوم دنیای قدیم که در دنیای جدید وجود نداشت در میان بومیان تحت قلمرو اسپانیا شایع شد و آنها به نوعی اسپانیایی شدند و اسپانیا در بحث حضور در دنیای جدید بسیار از سایرین جلوتر بود.
بدین ترتیب از زمان شارکلن این پرچم به عنوان نماد رسمی اسپانیا نیز استفاده میشده و همچنین به عنوان پرچم رسمی اسپانیای جدید مستعمره بزرگ آنها در آمریکای شمالی نیز به کار میرفته. ( تا قرن 19 و سقوط امپراتوری اسپانیا تمامی قلمرو آزتک های سابق، مکزیک، و تگزاس و کالیفرنیا تحت قلمرو اسپانیای جدید قرار داشت که به وسیله یک نایب السلطنه (viceroy) وابسته به پادشاه در مادرید اداره میشد.)